در جستجوی سده های فراموش شده

پژوهشهای ایران کهن

در جستجوی سده های فراموش شده

پژوهشهای ایران کهن

پورپیرار و پوریم ( بخش دوم)

 

در بخش نخست دیدیم که ناصر پورپیرار این ایران ستیز مشهور، تنها مطالب نوشته شده در کتاب استر تورات (باب 1-10) را که به طور مبهم به رویداد انتقام گیری یهودیان از دشمنانشان اشاره نموده است، به یک رویداد بسیار مهیب و بی سابقه و بسیار شگفت انگیز تبدیل کرده و پایه همه دیدگاههای میهن ستیز و با هدف ضربه زدن به هویت ملی ایرانیان را برآن رویداد بنیان نهاده است.

در آن بخش به پوچ بودن دیدگاههای ناصر پورپیرار درباره پوریم اشاره نمودیم و گفتیم که با یک برهان بسیار ساده ، اساس این فرضیه مونتاژ شده فرو می ریزد. استاد بزرگ به اصطلاح تاریخ شناس!! چنان قصه ای را سرهم بندی نموده است که آدمی با خواندن آن به یاد داستانهای علمی- تخیلی و یورش موجودات فضایی به کره زمین (و مخصوصاً داستانهای اریک فون دنیکن ) می افتد. در اینجا لازم نیست اشاره کنیم که نظرات این شخص چنان پوچ و  بی اعتبار است که ارزش ندارد وقتمان را برای توجه به آن هدر دهیم. این شخص هم دیدگاههایی دارد و هرکس در ارائه دیدگاههای خود آزاد است. اما مساله، توهین ها و فحاشی های آشکار و ادامه دار وی درباره مشاهیر ایرانی و آثار و گذشته پرافتخار این سرزمین و اصرار ایشان بر این دیدگاههای مغرضانه است که دوستاران فرهنگ و تاریخ این سرزمین را به واکنش واداشته است!

ناصر پورپیرار در مطرح ساختن نظریات بسیار تاریخی خود درباره ایران و بویژه پوریم که عمدتاً آنها را در مجموعه کتابهای « تاملی در بنیان تاریخ ایران» و وبلاگ خود نوشته اند، کاملاً ثابت نموده اند که درک و فهم درستی از موقعیت ممتاز جغرافیایی این سرزمین و ارتباطات گذشته ایرانیان با دیگر ملل جهان از چین گرفته تا مصر و از هند تا اروپا و اساساً اندیشه ای درست از علم تاریخ ندارند.

این شخص دوره هزارو پانصد ساله پس از رویداد موهومی پوریم را یک دوره بسیار تاریک و سرزمین ایران را فاقد هیچگونه تمدن و حتی تجمع در اندازه یک روستا فرض می کند. اما برعکس معتقد است که طی این دوره تمدن و پیشرفت دانش و هنر در کشورهای اطراف مانند یونان، مصر، چین، هند و روم آغاز شد!! اتفاقاً ناصر پورپیرار در مطالبی که با کمال شتابزدگی و بدون هیچگونه مدرک و دلیل مطرح می کند، آغاز تمدن و پیشرفت دانش و فرهنگ  در این کشورها را مدیون پوریم می داند! یعنی معتقد است که دانشمندان و اندیشمندان بومی سرزمین فلات ایران و بین النهرین به این کشورها فرار کرده و نتیجه فعالیتها و دستاوردهای خود را به این کشورها برده و عرضه نمودند! پس از دیدگاه استاد کبیر تاریخ! در جهان هزارو پانصد ساله پس از پوریم، پهنه ایران و بین النهرین که تقریباً در میانه در قاره آسیا و اروپا و افریقا قرار گرفته است، از آثار تمدن و هنر و حتی زندگی بشری خالی بود اما در نقاط دیگر جهان مردم در حال پیشرفت در همه مراحل زندگی و هنر بودند!

اکنون از زاویه دیگر و از دیدگاه دانش عمومی پیشرفت تمدن و داد و ستد میان ملل مختلف، دوران هزارو پانصد ساله پس از پوریم موهومی را بررسی می کنیم. اگر به روند پیشرفت جوامع بشری در طول تاریخ دقت کنیم، می بینیم که یکی از عوامل بوجود آمدن تمدن و پیشرفت آن، وجود ارتباطات و تبادلات میان ملتها است. عمده شهرهایی که در طول تاریخ بوجود آمده و مشهور شده اند، آنهایی هستند که در کنار راههای ارتباطی زمینی، دریایی و رودخانه ها بنا شده اند. هرگاه راهی در طول تاریخ محل رفت و آمد مردم، عبورکاروانهای تجاری، مکان مبادلات کالاها و اندیشه ها و حتی لشکرکشی سپاهیان قرار گرفته و همچنین امنیت در آن راه برقرار بود، شهرها و حتی روستاهای اطراف آن به شهرت رسیده رفت و آمد انسانها در آن افزایش یافته و تمدن در آن پیشرفت می کرد و اگر آن راه متروک و یا ناامن می شد نام شهرهای اطراف در طول تاریخ کمرنگ می شد.

شهرهای کهن شوش در کنار کرخه، بابل در کنار فرات، ممفیس و تب در کنار رود نیل، شهرهای دمشق و سارد تا پکن در چین در کنار راه بسیار مشهور ابریشم، شهرهای مقدس مکه و مدینه برسر راههای کاروان رو قدیم در عربستان و دهها شهر دیگر روزگاری در جهان معاصر خود شهره بودند که بسیاری از آنها براثر حوادث روزگار و ناامنی های بوجود آمده شهرت و پیشرفت خود را از دست داده یا آن معروفیت سابق را ندارند.

در جهان امروز راههای ارتباطات میان بشر تغییر نموده و علاوه بر تغییر مسیرهای ارتباطی، راههای جدیدی چون خطوط هوایی، راه آهن، اسکله های عظیم و ارتباطات کامپیوتری و دیجیتالی پا به عرصه ظهور گذاشته است. امروزه شهرهایی چون لندن در کنار رود تایمز، وین در کنار دانوب، شانگهای در چین، توکیو در ژاپن و شهر های ایالات متحده و صدها شهر و بندر به دلیل داشتن فرودگاههای پرترافیک، راه آهن پرتردد و مسیرهای جدید بین المللی در جهان شهرت یافته اند. پیشرفت و ترقی بشر از همان راههای مالرو قدیمی آغاز شد و تا گشایش گذرگاههای نامرئی و دیجیتالی ادامه یافته است.

اکنون به فلات ایران متمرکز شده و موقعیت آن و شهرهای آنرا بررسی می کنیم. فلات ایران از شمال به دریای خزر، بیابانهای آسیای میانه و کوههای قفقاز و از جنوب به خلیج پارس و دریای عمان محدود بوده و در حد فاصل سرزمینهای چین و آسیای شرقی تا اروپا و آسیای صغیر و غرب واقع است. در روزگاران گذشته که راههای هوایی وجود نداشت و راههای عبوری از دریاهای دور و اقیانوس ها ایجاد نشده بود، اگر یک چینی یا مثلاً یک هندی می خواست از سرزمین خود به اروپا یا افریقا برود چاره ای نداشت که از فلات ایران عبور کند. زیرا نه می توانست از اقیانوس های هند و آرام بگذرد و نه از شمال دریای خزر که از سرزمین سیبری تا بیابانهای آسیای میانه و جنگلهای انبوه روسیه کنونی با انبوهی از اقوام کوچنشین و بیابانگرد گسترده بود، عبور می کرد. برعکس اگر مثلاً یک یونانی، یک رومی یا اهل مصر و آسیای صغیر می خواست خود را به هند، فلات تبت، چین یا ژاپن برساند باز هم برای اطمینان خاطر، باید از فلات ایران می گذشت. فلات ایران دارای آب و هوایی نسبتاً معتدل بوده و آرایش کوهها و دشتها و استقرار صحراها درآن به گونه ای است که عبور کاروانهای تجاری و رفت و آمد بشر درآن تسهیل می شد.

می دانیم که هم در چین و هم در هند و در یونان، روم و در مصر و دیگر نقاط جهان تمدن وجود داشت و این تمدنها دارای ارتباط گوناگون فکری و تبادلات کالا و تجارت با یکدیگر بودند. مثلاً اروپائیان با نامهای بودا و کنفوسیوس آشنا بوده و یا چینیان دین مسیح را می شناختند و یا علاقه داشتند محصولات ابریشم خود را به سایر نقاط جهان و از جمله اروپا صادر کنند. اروپائیان داستانهای مربوط به شگفتیهای شرق را شنیده بودند و کنجکاو بودند که به معادن و منابع تامین کالاهای شرقی دست یابند. در دوران قرون وسطی اروپائیان تمایل داشتند امپراتوران مغول در هند و چین و ایران را به آئین مسیح درآورند و با آنها برای حمله مشترک علیه مسلمانان پیمان نظامی ببندند. وجود هیئتها و کاروانهای مختلف یونانی، رومی، ونیزی و... در شرق دور از مسلمات تاریخ است. علاوه بر آن جلوه های زندگی در شرق و جاذبه های آن اروپائیان را وادار می ساخت تا در قالب هیئتهای مختلف تجاری به ارتباط با شرق دور و به ویژه چین و هند دست یابند.

شرقیان هم علاقه مند بودند جهان غرب را بشناسند و محصولات خود را به اروپا و مصر و افریقا صادر نمایند. ابریشم چین شهره جهانیان بود و راهی که این محصول به غرب می رفت بنام « جاده ابریشم» شهرت یافت. چینیان ظروف سفالی خود را به غرب می فرستادند و ظروف چینی تا روزگار ما در همه جهان شهرت خود را نگه داشته است. بسیاری از محصولات کشاورزی مانند میوه، خشکبار و بذر گیاهان و درخت و گلهای مختلف و همچنین حیوانات از شرق به غرب راه یافت و وارد زندگی غربیان شد.

همه این آمد و شدها و دادو ستدها از سرزمین ایران و راههای ارتباطی آن و یا از بنادر خلیج پارس انجام می شد. از زمان پیدایش تمدن راههایی چون راه ابریشم از دل خاک ایران می گذشت و رفت و آمدها در آن همراه با امنیت به پیشرفت و ترقی ملتهای درون این سرزمین کمک می کرد. ایرانیان در طول تاریخ اهمیت راههای ارتباطی را می دانستند و به رغم وجود بحرانهای مختلف به شهادت مورخان و اسناد بجامانده از گذشته، راهها و جاده ای ایران در طول تاریخ از امن ترین راههای جهان بود.

هرگاه فرمانروایان در این سرزمین اهمیت راههای ارتباطی و داد و ستدهای گوناگون آنها را درمی یافتند، ایران به سرزمینی پیشرفته و قدرتمند تبدیل می شد که حکومت و تمدنهای آن نقشی آشکار در معادلات جهان روزگار خود را بازی می کردند. هخامنشیان با توجه به این راهها و برقراری نظام عالی امنیتی و نگهداری از آنها به قدرتمندان بزرگ جهان باستان تبدیل شدند و « راه شاهی» که شهر « تخت جمشید» در پارس را به « سارد» در آسیای صغیر وصل    می کرد و تنها بخشی از جاده های آن زمان بود، الگوی راهسازی همه امپراتوران از چین تا روم و حتی تا روزگار ما گشت. بسیاری از کاروانسراها و آثار بجا مانده از پلهای مختلف در گوشه و کنار این سرزمین از سازه های عالی معماری عهد اشکانیان و ساسانیان هستند و نشان می دهند که تمدن های ایرانی اشکانی و ساسانی کاملاً اهمیت ارتباطات در عهد باستان را دریافته بودند.

از وجود همین راههای زمینی بود که ایرانیان به تجارت و دادو ستد با شرق و غرب می پرداختند و حاکمان خردمند با درک موقعیت ممتاز این سرزمین، سود سرشاری را بدست می آوردند. در روزگار فرمانروایی اشکانیان « فولاد پارتی» و ظروف فلزی ایرانی شهره همه جهانیان بود و محصولات ایرانی از طریق همین راههای باستانی به دورترین نقاط جهان حمل می شد. هم اشکانیان و هم ساسانیان موقعیت حساس این سرزمین را درک می کردند و هرگاه زمان اقتضا می کرد با بستن عوارض گمرکی بر سر راههای تجارتی شرق و غرب، باعث افزایش قیمت محصولات صادراتی به چین یا روم می شدند و از این راه تلاش می کردند نقشه های رومیان را در بستن پیمان با اقوام هون یا ترک و یا امپراتوران چین برهم بزنند. اعزام سفیر به دربار امپراتوری های روم و چین و ایجاد روابط دیپلماسی با آنها امری کاملاً اثبات شده و ثبت شده در کتب و مدارک تاریخی است. همچنین سلسله های اشکانی و ساسانی موقعیت مناطقی چون ارمنستان را که یک چهارراه بازرگانی میان ایران، بین النهرین، سوریه و قفقاز بود، درک می کردند. سیادت بر ارمنستان برای ایرانیان حیاتی بود و بیشترین جنگهای ایرانیان و روم بر سر کنترل آن و بدست آوردن معادن آن انجام می شد.

علاوه بر راههای زمینی، راههای دریایی از طریق خلیج پارس کالاهای گوناگون را به دورترین نقاط جهان شناخته شده آن روزگار حمل می کرد. داریوش بزرگ اهمیت تجارت دریایی را دریافت و فرمان داد تا با استفاده از دانش مهندسی ایرانی، رود نیل را به دریای سرخ پیوند زنند تا کشتیها بتوانند از یونان و بنادر دریای مدیترانه به هند و «دریایی که از پارس آید ( خلیج پارس) » رفت و آمد کنند. همچنین این شاه اندیشمند و خردمند هیئتهای اکتشافی را برای کشف مسیرهای دریایی به دریای عمان، اقیانوس هند و دریای سرخ فرستاد.

در روزگار شاهنشاهی اشکانیان و ساسانیان بنادر دریای پارس در همه جهان آن روز از آسیای جنوب شرقی تا مرزهای اسپانیا شناخته شده بودند. آثار یافت شده نشان می دهد که بندر سیراف بزرگترین پایگاه دریایی حمل و نقل در خلیج پارس بود. نام بنادری چون « بهمنشیر»، « دیلم»، « بوشهر» و « تنگه هرمز» آشکارا ایرانی است. جزیره هرمز به تنهایی دارای یک نیروی دریایی عظیم بود که امنیت کشتیهای عبوری را در همه مسیرهای خلیج پارس تامین می ساخت. بنادر ایرانی خلیج پارس محصولات و کالاهای گوناگون را از کشتیهای رسیده از دورترین نقاط جهان آن روز دریافت می کردند و سپس آنها را به مسیرهای زمینی می سپردند. از همین حمل و نقل دریایی بود که داستانهای زیبایی چون « سفرنامه سندباد» و ماجراهای « مارکوپولوی ونیزی» بوجود آمد. حمل و نقل همیشه میان شرق و غرب جهان دایر بوده و خواهد بود.

وجود شهرهایی چون نیشابور، سبزوار، سمنان، ری، تبریز، اصفهان، یزد، شیراز، همدان، کرمان و... خود موید رونق اقتصادی ایران و وجود راههای مهم تجارتی در خاک ایران است. اکثر شهرهای فلات ایران نه در کنار رودخانه ها و در ساحل دریا بلکه در کنار راههای مشهور مبادلاتی و از جمله راه مشهور ابریشم برپا شده و پیدایش آنها بطور ناگهانی و یک شبه و بر اساس دیدگاههای کاملاً تاریخی ناصر پورپیرار در قرن سوم هجری صورت نپذیرفته است. بلکه آنها محصول صدها و بلکه هزاران سال ارتباط فرهنگی و دادوستد میان ملل مختلف شرق و غرب بوده و کنترل و حکمرانی بر آنها و ایجاد امنیت و آسایش برای کاروانهای گوناگون به معنی سیادت بر آمد و شدها و درنتیجه کسب قدرت و اعتبار و ثروت برای ایرانیان بود.

ناصر پورپیرار با ساختن فرضیه پوریم و دوران تاریکی هزارو پانصد ساله پس از آن، واقعاً نادانی و عدم آگاهی خود را از موقعیت جغرافیایی ایران در تاریخ به نمایش گذارده است. این شخص حتی یک اندیشه ساده برای منطقی نمودن داستان پوریم ننموده و هدفش فقط ضربه زدن به اساس تاریخ ثبت شده این سرزمین با هر روش ممکن است. دهها دلیل و برهان برای برهم زدن فرضیه پوریم موهومی این به اصطلاح تاریخدان کافی است.

در سده نخست هجری وجود بسیاری از شهرهایی که اکنون در نقشه های جغرافیایی دیده می شود، ثابت شده است. شهر « ری» که در کتیبه بیستون نیز از آن یاد شده است در سده نخست هجری چنان مهم بود که « عمر سعد» برای رسیدن به حکومت آن حاضر شد امام حسین (ع) را در دشت کربلا به شهادت رساند. در تاریخ شیعه معروف است که وجوهات نقدی شیعیان در شهرهای « قم» و «کاشان» گردآوری شده و برای تقسیم میان نیازمندان به ائمه اطهار(ع) می رسید. شهر « مرو» که باز هم نامش در کتیبه بیستون آمده است، پایتخت مامون خلیفه عباسی بود و از مسلمات تاریخ است که این خلیفه حضرت امام رضا (ع) امام هشتم شیعیان را از شهر مدینه به پایتخت خود آورد و آن حضرت از شهرهای بسیاری در ایران و از جمله ری و نیشاپور گذشت تا به شهر « توس» در خراسان رسید و در این شهر به شهادت رسید و محل شهادت ایشان به «مشهد» معروف شد.

پس دیدگاههای استاد پوریم شناس کبیر!! در اینکه رویدادی بنام پوریم آن هم بسیار وحشتناک اتفاق افتاده و تا 1500 سال پس از آن « هیچ تجمع آدمی در حد یک دهکده در فلات ایران نبوده است»، از دیدگاه پایه های بسیار ساده و دانش تاریخ، فاقد هرگونه ارزش و اعتبار است و معلوم نیست که ناصر پورپیرار در سرهم بندی این قصه چرا اینقدر ناآگاهی و نادانی خود را به نمایش گذارده است!

اگر پس از پوریم هیچ تمدن و حتی موجود جنبنده ای در ایران وجود نداشت پس اینهمه شهر و روستا از کجا در این سرزمین بوجود آمده اند که هرکدام سرگذشتی منحصر به خود را دارند و چگونه است که نام بیشترین آنها ایرانی و پارسی است. ریشه ایرانی نام بسیاری از شهرها و مناطق این سرزمین و کشورهای اطراف کاملاً آشکار است. بلخ همان باختر متون کهن، شبرغان همان شاپورگان، هرات همان هریا ( ثبت شده در کتیبه بیستون)، خیوه همان خوارزم، عشق آباد همان اشک آباد، گرگان همان وهرکانه، طبرستان همان تپورستان، نیشابور همان نیشاپور(شهر جدید شاپور)، قزوین همان کاسپین، همدان همان هگمتانه (به معنی محل تلاقی راهها)، کنگاور همان کنگوبار(پرورش دهنده دختر)، اصفهان همان اسپهان(محل تجمع سپاهیان)، کرمان همان گرمانیا، یزد همان یزته ( نیایشگاه)، اردکان همان آرته کانه (خانه مقدس)، ابرقو همان ابرکوه، اردبیل همان آرتاویر(یاد مقدس)، آذربایجان همان آثرپاتگان(جایگاه آتش)، بیستون همان بغستان(جایگاه خدا)، بردسیر همان به اردشیر، بهمنشیر همان بهمن اردشیر، بغداد همان بغه داته (خداداد) و عراق همان ایراک ( ایران کوچک) و... هستند و نام دهها شهر و روستا و حتی کشورها در آسیا نامشان با پسوندهای فارسی«آباد» (مانند اسلام آباد) و « ستان» (مانند تاجیکستان) تشکیل یافته است.

جناب ناصر! با عبارات ناشیانه ای درباره سرزمین ایران مرکزی که آنرا دارای « اضلاعی به طول 800 کیلومتر» می دانند، می فرمایند:

 « مربعی که علی رغم گستردگی غول آسا، مورد عنایت طبیعت نبوده و نیست، نزدیک به تمامی آن لم یزرع است و جز زاینده رود نهر بزرگ دیگری درآن جریان ندارد. درواقع موقعیت این مربع کویری پهناور نه فقط جذابیت طبیعی فراخوانی مهاجرین به درون خویش را نداشته بل خود اصلی ترین علت جدایی و انزوای تجمع های تشکیل شده پس از اسلام، در چارچوب مرزهای ایران بوده است که اینک ایران نامیده می شود.»

این شخص پاسخ نمی دهد که چگونه و از چه زمانی این سرزمین « ایران» نامیده شده و چرا در صدر اسلام خلیفه های اول و دوم و سوم دست به جمع آوری سپاه زده و سپاه آنها تا همین ایران مرکزی و بلکه تا آسیای میانه پیش رفتند و اصولاً اعراب در این سرزمین پوریم زده می خواستند مردم چه شهری و چه روستایی را به دین اسلام درآورند؟

می دانیم که در سوریه، مصر و تا شمال افریقا و حتی اسپانیا تجمع آدمی وجود داشت و ماجراهای فتح شهرهای بیت المقدس، دمشق، اسکندریه، کارتاژ و شمال افریقا و حتی ارسال نیرو برای تصرف سیسیل و برنامه ریزی برای فتح رم در ایتالیا توسط اعراب انجام پذیرفته و از مسلمات تاریخ هستند. اما طبق نظر این به اصطلاح تاریخ دان! در برهوت پوریم زده ایران شهر و تمدنی وجود نداشت که مسلمانان آنرا فتح کنند و ماجراهای فتح شهرهای نهاوند، همدان، ری و حتی آسیای میانه تا زمان خلیفه سوم، یک خالی بندی یهودی است!!

جناب ناصر در دیدگاههای بسیار تاریخی خود!! می فرمایند که شهر نیشابور شهری یهودی نشین بوده و آنها بطور ناگهانی و در قرن سوم هجری آنرا بنا نموده اند! خوانندگان محترم از این شخص بی خرد بپرسند که آیا شهرهای ری، نهاوند، همدان، تبریز، زنجان، شیراز، اصفهان، کرمان، کرمانشاه و دهها شهر دیگر در این سرزمین را هم یهودیان برای کتمان پوریم « جعل» نموده اند؟ آیا این شهرها اسباب بازی بودند که گروهی یهودی و مزدوران آنها یک شبه آنها را مونتاژ کنند یا اینکه ناصر خان ناگهان در سال 1379 در عالم خواب به کشف بسیار عظیم و تاریخی خود دست یافته و در رویا دیدند که یهودیان در حال چیدن آجر یا کشیدن دیوار برای ساختن بنایی هستند که یکی از آنها از دهانش کلمه نیشابور بیرون آمد و ناصر خان پس از آن، کشف خود را به جهان اعلام نمود!

ایرانیان ملتی سربلند، متمدن، شهرساز و معمار با سازه های عالی به سبک ملی بودند و نیازی نداشتند که یهودیان یا هر بیگانه دیگر برای آنها شهر سازی کنند. بسیاری از سازه های معماری که در جهان وجود دارند (مانند مسجد ایاصوفیا، تاج محل و یا کلیساهای رم، فلورانس و...) دارای الگوی معماری کاملاً ایرانی و به ویژه همان چهارتاقی های کهن ایرانی هستند و همه شهرها و روستاهای این سرزمین و فرهنگ و سنت جاری در آنها محصول تلاش هزاران سال مردان و زنان این مرزو بوم هست که تاریخ پر افتخار ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی بخشی از آن را تشکیل می دهند.

هرگونه برداشت از این نوشتار تنها با ذکر نام نویسنده (فرناباز کارن) و نیز نشانی وبلاگ در جستجوی سده های فراموش شده بایسته بوده و کپی برداری و پراکندن آن بدون یاد نام  نویسنده و نشانی تارنمای در جستجوی سده های فراموش شده آن شایسته اخلاق و بزرگواری نویسندگی نیست.

     

 

خوانندگان گرامی! متن کامل این نوشتار را می توانید به صورت یک مقاله PDF شده به روش زیر دریافت نموده و مطالعه فرمایید:

1-      بر «لینک» زیر کلیک راست نموده و open in New Window را برگزینید.

2-      در صفحه اینترنتی باز شده صبر نمایید تا جعبه ابزار Click here to start download ظاهر شود.

3-      این گزینه را برای دانلود یا دیدن متن مقاله PDF شده برگزینید.

 

لینک برای دریافت مقاله

 

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:37 ب.ظ

سلام
توضیح شما در باره اشکالاتی که در بنای تخت جمشید وجود دارد چیست؟
هر چند همه آنچه آقای پورپیرار در مورد نبودن تمدن در ایران گفته اند غیر منطقی به نظر می رسد. اما مطالب ایشان در مورد نیمه کاره بودن تخت جمشید با توجه به فیلم های موجود قابل قبول است.

دارا شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ب.ظ http://httphttp://irnsbz2500.blogfa.com/

در جواب دوستمون بگم که تخت جمشید یک مجموعه کاخ بوده و تا هنگامی که به وسیله اسکندر اتش زده شده هنوز تکمیل نشده بود و ساختن تعدادی از کاخ ها در ان ادامه داشته .اما حرف های این ناصر کمونیست اصلا قابل بحث نیست انقدر ابلهانه حرف میزند که حتی عوام هم متوجه داستان پردازی های او میشوند.
مطالب خوبی بود دوست من متشکرم

ما مخلص شما هستیم. این شخص را باید سوپر پروفسور کاشف پوریم نامید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد